Video by mahouraedit

Video by mahouraedit

عزیز مادر برایت می‌نویسم؛ شاید این درسها زودتر به کارت آمد؛ آنقدر گران و محترم باش؛ که تو به لباسها و کیف و کفشت اعتبار بدهی؛ نه آنها به تو اگر روزی بین رضایت خ
مطلب آموزشی
زمان تقریبی مطالعه: 1 دقیقه
مشاهده محتوای اصلی

Video by mahouraedit

عزیز مادر برایت می‌نویسم؛
شاید این درسها زودتر به کارت آمد؛
آنقدر گران و محترم باش؛ که تو به
لباسها و کیف و کفشت اعتبار بدهی؛ نه آنها به تو
اگر روزی بین رضایت خودت و دیگران ماندی؛
حتماً خودت را انتخاب کن؛
چون هربار که خواست خودت را فدای نظر بقیه می‌کنی؛
بخشی از تو می‌میرد؛
زندگی برای راضی نگه داشتن بقیه، شبیه پوشیدن
کفش تنگیست که به ظاهر لبخند میزنی؛ در حالیکه پاهایت
پر از تاول و زخم شده؛
مبادا! حرفهای بیهوده، قضاوت‌های نابه‌جا، یا ترس از شکست،
باعث شود؛ از حرکت بایستی؛
چرا که حتی اگر شکست بخوری؛ اشتباهات قدرت این را دارند؛
تو را به بهتر از آن چیزی که قبلاً بودی؛ تبدیل کنند؛
هر جا لازم دیدی؛ قاطعانه بگو: نه!
زنی که برای خودش حریم قائل باشد؛
دیگران را به احترام و ستایش وا میدارد؛
و اگر تصمیم گرفتی مادر شوی؛ اول مطمئن باش!
شرایط لازم برای این دعوت بزرگ را داری؛
سپس از خود انسان و انسانیت به یادگار بگذار؛
وگرنه تولیدمثل را هر جانداری بلد است؛
اگر مادر شدی؛ کودک درون و کودک بیرون را با هم در آغوش بگیر؛ چرا که هر دو به توجه تو احتیاج دارند؛
دخترم نظر آدمهایی که حتی یک قدم با کفشهای تو راه نرفته‌اند؛
به اندازه‌ی پشیزی در تصمیم راسخی که گرفته‌ای اثر نگذارد؛
من زنی بودم؛ که یاد گرفته‌ام؛ هر چند دیر، اما امیدوارم تو،
زودتر یاد بگیری!
خوشحالی از درون خود تو شروع می‌شود...

بازگشت به صفحه اصلی